بهمن هم رفت. اسفند هم آمده. و امروز آخرین ماهگرد تولد چهارده سالگیم است :)
ماه دیگر چنین روزی، در حالی که بهار آمده، شکوفه های صروتی و سفید همه جا را آراسته، لبخند بر لبان مردمان نشسته، پیراهن های نو به تن شده، همه در حال عید دیدنی، در حال سفر کردن، در حال نزدیک کردن روابط، همه با اراده هایی نو، با تصمیم ها و برنامه ریزی های جدید، همه در حال خندیدن، همه در تب و تاب، در هیاهو :)
همان روزی که من به دنیا آمدم، خیلی ها از دنیا رفتند. قانون دنیا اینجوری است، بعضی چیز ها باید بروند تا جا برای چیز های دیگر باز شود.
درباره این سایت