《گلدان سفالی》

چهارشنبه 54/12/20

دلم می خواهد یک باغچه داشته باشم که در گل کاری آن آزاد باشم تا هر چه را  که دوست دارم و مایلم در آن بکارم. اگر روزی این آرزوی کوچک من برآورده شود، اولین گلی را که در آن خواهم کاشت، گل عشق، دوستی و محبت خواهد بود.

تفاهم، یکرنگی و صمیمیت کلماتی هستند که کمتر در زندگی روزمره ما به معنی و مفهوم واقعیشان چهره می نمایند. و بیشتر زینت بخش کتاب های کتابخانه ها شده اند. باغچه ام را هر روز وجین خواهم کرد تا مبادا خار و خاشاک نیرنگ و دوروئی در آن رشد و نمک کنند. هرچند که در حال حاضر، چند گلدان کوچک دارم که در آن ها گلی چند به دلخواه خویش پرورانده ام. ممکن است گل های دست پرورده ی من به زیبایی گل های گلخانه های عمومی نباشد و از دستی به دستی نچرخد و دست های آلوده به زر و زیور و آغشته به ننگ و نام آن ها را لمس نکنند. اما گل های گلدان های من برای این رشد و نمو کرده اند که ارج نهند زحماتی را که برای پروراندنشان کشیده ام. تا باشد که با دیدن آن ها برای زمانی هرچند کوتاه شاد و خرسند شوم. و هم چنین با عطر و بوی خویش شاید دوستداران واقعیشان را نوازش نمایند.

دوستدارانی که گل را به خاطر گل بودنش دوست دارند نه به خاطر گلدان کریستال زیبا و گران بهایش.

و بگذار صادقانه اعتراف کنم که تمام هستی و زندگی مرا همین چند گلدان سفالی که شاید از دیدگاه دیگران پشیزی ارزش نداشته باشد تشکیل می دهد. و این را نیز بدان که گل های گلدان هایم را به طور طبیعی و خودرو پرورانده ام و از آب دیدگانم آبیاریشان نموده ام.

اگر ملاحظه میکنی که بیشتر آن ها را لاله ها و شقایق های وحشی تشکیل می دهند، به این سبب است که آن ها را در کوی لم یزرع قلبم رویانده ام.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کویر پلاس صـنایـع پـیـچ و مهره دیـاکـو انجمن نویسندگان و شاعران ایران (انوشا) قلعه ای در آسمان imusix فروشگاه اینترنتی پریا وبلاگ جزوه درسی اسلام نیوز ۰